
ها جون چانگ اقتصاددان نهادگرا و دگراندیش کره ای و استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج از کشورهای در حال توسعه دعوت می کند که به بازاندیشی در تاثیر آموزش های فردی بر توسعه صنعتی و اقتصادی بپردازند.
وی بیان می کند، آنچه واقعا کشورهای ثروتمند را از کشورهای فقیر متمایز می سازد، خیلی کمتر به چگونگی تحصیل شهروندان آنها به طور فردی مربوط می شود، تا به چگونگی «سازمان یافتگی شهروندان» آنها در قالب نهادها و موسسات دسته جمعی با بهره وری زیاد، خواه این نهادها و موسسات جمعی بنگاه های غول پیکری مانند بوئینگ یا فولکس واگن باشند، خواه بنگاه هایی کوچکتر اما در سطح جهانی مانند بنگاه های اقتصادی سوئیسی و ایتالیایی.
رشد و تکامل چنین بنگاه های کارآفرینی نیازمند آن است که از سوی طیفی از نهادهایی که “سرمایه گذاری، خطرپذیری، ایده پردازی و خلاقیت” را تشویق کنند، مورد حمایت قرار بگیرند.
افزون بر این به نهادهایی نیاز است که نظامی اقتصادی و بازرگانی را منجر می شوند که از بنگاه ها در دوران کودکی صنایع حمایت و پشتیبانی می کند؛ یک نظام مالی که سرمایه احتیاطی لازم را برای سرمایه گذاری های بلندمدت ارتقا دهنده بهره وری، برای آنها فراهم و تامین می کند.
بعلاوه، نیاز به نهادهایی است که هم برای سرمایه داران (با یک قانون خوب و مناسب در زمینه ورشکستگی) و هم برای کارگران (با یک دولت رفاه خوب و مناسب) فرصت های مجدد اشتغال را فراهم می سازند. همچنین، با یارانه ها و مقررات دولتی مربوط به تحقیقات و توسعه و کارآموزی و نظایر آنها پشتیبانی می شوند.
اگر سیاستگذاران تحصیلات و آموزش عالی را با این گمان گسترش دهند که اقتصادهای ما را ثروتمندتر خواهد ساخت، به طور جدی «مایوس و سرخورده» خواهند شد.
اشتیاق بیش از حد ما به تحصیلات و گسترش آموزش عالی باید مهار شود، بویژه در کشورهای در حال توسعه لازم است که توجه بسیار بیشتری به جریان “ایجاد و ارتقای بنگاه های اقتصادی مولد” و “نهادهایی که آنها را پشتیبانی می کنند”، مبذول گردد.